دو پیام از لنین بمناسبت 8 مارس
روز جهانی زنان کارگر
سرمایه داری تساوی صوری را با نابرابری اقتصادی و متعاقباً اجتماعی درهم می آمیزد. این یکی از وجوه اصلی سرمایه داری است، وجهی که تعمداً به وسیله حامیان بورژوازی، لیبرالها، پوشانده شده و دمکراتهای خرده بورژوا از درک آن عاجز ماندهاند. این سیمای سرمایه داری، الزاماً، برای ما ضروری می سازد که در نبرد قاطعمان برای حصول برابری اقتصادی وجود این نابرابری کاپیتالیستی را به وضوح تصدیق کنیم و حتی در شرایط معینی، این تصدیق آشکار وجود نابرابری را پایهای برای حکومت پرولتاریائی (قانون اساسی شوروی) قرار دهیم.
اما حتی در مورد این تساوی ظاهری (برابری در مقابل قانون، «برابری» گرسنه و سیر، دارا و بی چیز) نیز سرمایه داری نمی تواند ثابت قدم باشد. و یکی از زننده ترین تظاهرات این نااستواری، موقعیت پست تر زنان نسبت به مردان است. تساوی کامل حقوق زنان و مردان در هیچ کشور سرمایه داری، حتی در پیشرفته ترین جمهوری دمکراتیک بورژوائی نیز برقرار نشده است.
اما از سوی دیگر، جمهوری شوروی روسیه، فوراً تمام آثار قانونی نابرابری زنان را بدون هیچ استثنائی از میان برد و بلافاصله برابری کامل آنان را در مقابل قانون تأمین کرد.
گفته می شود که بهترین ملاک سنجش سطح فرهنگ وضعیت قانونی زنان است. این کلمات قصار، دارای رگهای از حقیقت ژرف است. از این نظر، تنها دیکتاتوری پرولتاریا، تنها حکومت سوسیالیستی است که می تواند و توانسته است به والاترین سطح فرهنگی نائل شود. بنابراین ایجاد (و تحکیم) اولین جمهوری شورائی – و در کار و در ارتباط با آن، انترناسیونال کمونیستی – بطور اجتناب ناپذیری انگیزۀ قوی، بی نظیر و جدیدی به جنبش زنان کارگر داد.
وقتی از آنهائی که مستقیم یا غیرمستقیم، در کل یا جزء تحت ستم سرمایه داری بودهاند صحبت می کنیم، این نیز باید گفته شود که سیستم شورائی، و تنها سیستم شورائی است که دمکراسی را تضمین می کند. این به وضوح به وسیله موقعیت طبقه کارگر و دهقانان بی چیز نشان داده شده است. این آشکارا با موقعیت زنان عیان گردیده است.
اما، سیستم شورائی، آخرین مبارزۀ قاطع برای برانداختن طبقات و برای برابری اقتصادی و اجتماعی است. دمکراسی، حتی دمکراسی برای همه آنهائی که زیر ستم سرمایه داران بودهاند و از آن جمله جنس تحت ستم، از نظر ما کافی نیست.
این وظیفۀ اصلی جنبش زنان کارگر است که نه فقط برای برابری تشریفاتی و ظاهری، بلکه برای تساوی اقتصادی و اجتماعی زنان مبارزه کند. مسئلۀ اصلی آن است که زنان در کار تولیدی اجتماعی شرکت داده شوند، از «بردگی خانگی» رهائی یابند، و از انقیاد تحقیر کننده و حماقت آور جان کندن ابدی در آشپزخانه و شیرخوارگاه آزاد گردند.
این یک مبارزۀ طولانی خواهد بود و یک نوسازی اساسی را، هم در فن اجتماعی و هم در اخلاقیات می طلبد. اما این مبارزه سرانجام با پیروزی کامل کمونیسم، پایان خواهد پذیرفت.
چهارم مارس 1920، مجموعۀ آثار لنین، جلد 30
ضمیمۀ پراودا، شمارۀ 52، 7 مارس 1920
روز جهانی زنان کارگر
مراد بلشویسم و انقلاب اکتبر روسیه جلب همان ستمدیده ترین افراد مردم در تحت رژیم سرمایه داری به سیاست است. آنان به وسیله سرمایه داران در حکومت سلطنتی و همچنین جمهوری دمکراتیک بورژوائی، ستم دیده، فریب خورده و غارت شدهاند. تا زمانی که مالکیت خصوصی بر زمین و کارخانه ها وجود داشت این ستم و این فریب و غارت ثمرۀ کار مردم به وسیلۀ سرمایه داران غیرقابل اجتناب بود.
جوهر بلشویسم و قدرت شوروی در افشای کذب و ریای دمکراسی بورژوازی و الغای مالکیت خصوصی بر زمین و کارخانه ها و تمرکز تمام قدرت دولتی در دست تودههای کارگر و استثمار شده است. کار ساختمان جامعه نوین وارد کردن این تودهها به سیاست است. کار آسانی نیست: تودهها توسط سرمایه داری ستمدیده و پایمال شدهاند اما راه دیگری برای رهائی از بردگی مزدبری و انقیاد سرمایه داری وجود نداشته و نمی تواند وجود داشته باشد.
اما بدون جلب زنان به سیاست شما نمی توانید تودهها را به سیاست جلب کنید. زیرا نیمۀ مؤنث نسل بشری تحت رژیم سرمایه داری بطور مضاعف ستم می برد. زنان کارگر و دهقانان به وسیلۀ سرمایه ستم می بینند اما بالاتر از همه حتی در دمکراتیک ترین جمهوری بورژوائی آنان اولا از بعضی حقوق به دلیل نابرابری قانونی با مردان محرومند، ثانیاً – و این مسئلۀ اصلی است – آنان در «انقیاد خانه» بوده و به صورت «بردگان خانگی» باقی می مانند، زیرا کار پر زحمت و بسیار پست و کمرشکن و تحمیق کنندۀ آشپزخانه و خانواده را متحمل می شوند.
هیچ حزب یا انقلابی در جهان هرگز رؤیای فرود آوردن چنین ضربه عمیقی را به ریشههای ستم و نابرابری زنان مانند آنچه که شوروی و انقلاب بلشویکی انجام می دهد در سر نپرورانده است. اینجا در روسیۀ شوروی اثری از نابرابری در قوانین بین مردان و زنان باقی نمانده است. قدرت شوروی تمام نابرابری هائی را که در قوانین دربارۀ خانواده، ازدواج و فرزندان وجود داشت و خصوصاً نفرت انگیز، فرومایه و ریاکارانه بود از میان برداشت.
این تنها نخستین گام برای آزادی زن است. اما هیچ یک از جمهوریهای بورژوائی حتی دمکراتیک ترین آنها هم جرأت برداشتن این گام نخست را نیز نداشته است. دلیل این امر حرمت به «مالکیت خصوصی مقدس» است.
دومین و مهم ترین گام الغای مالکیت خصوصی بر زمین و کارخانهها است. این مسئله، و تنها این مسئله راه را برای آزادی کامل و واقعی زنان یعنی آزادی زن از «بردگی خانگی» از طریق انتقال خانه داری حقیر فردی به خدمات خانگی وسیع اجتماعی شده می گشاید.
این تحول سختی است، زیرا مستلزم تغییر شکل ریشه دارترین، کهنه ترین، کوته نظرانه ترین و سخت ترین «نظم» (اگر بگوئیم بی شرمی و توحش، به واقعیت نزدیک تر است) می باشد. اما تحول آغاز گردیده و حرکت شروع شده است، ما در راه نوینی قدم گذاشتهایم.
بنابراین در این روز جهانی زنان کارگر، مجالس بی شمار زنان کارگر در تمام کشورهای جهان به روسیۀ شوروی که برای اولین بار به این وظیفۀ بی مانند و بسیار سخت اما بزرگ، وظیفهای بزرگ در حد جهانی و حقیقتاً آزاد کننده دست زده است درود خواهند فرستاد. نداهای نیروبخشی از ما خواهند خواست که جسارت خود را در برابر واکنش بیرحمانه و غالباً وحشیانۀ بورژوازی از دست ندهیم. هر قدر که یک کشور بورژوائی «آزادتر» و «دمکراتیک تر» است طغیان گروههای سرمایه داران آن علیه انقلاب کارگران وحشیانه تر می باشد. جمهوری دمکراتیک ایالات متحدۀ آمریکای شمالی نمونۀ این مسئله است. اما تودههای کارگران بیدار شدهاند. تودههای خفته و خواب آلوده و بی تحرک در آمریکا و اروپا و حتی آسیای عقب افتاده بالاخره توسط جنگ امپریالیستی بپاخاستهاند.
سد در هر گوشه از جهان شکسته شده است.
هیچ چیز نمی تواند امواج آزادی خلق ها را از یوغ امپریالیسم و آزادی مردان و زنان زحمتکش را از یوغ سرمایه متوقف سازد. این مسئله توسط دهها و صدها میلیون تن از زنان و مردان زحمتکش در شهر و روستا به پیش می رود. به همین دلیل است که امر آزادی کار از یوغ سرمایه در سرتاسر جهان پیروز خواهد شد.
چهارم مارس 1921، مجموعۀ آثار، جلد 32
ضمیمۀ پراودا، شمارۀ 51، 8 مارس 1921
ارسال ازکمونیستهای انقلابی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر