۱۳۹۰/۱/۲۶

گزیده مقالات درباره نشریات و تشکیلات کارگری -1


گزیده مقالات درباره نشریات و تشکیلات کارگری
 ترجمه  محسن فریدنی  و  ا. صادقی
 فهرست
 - وظیفه فوری ما
- یک مسئله مبرم
- درباره نامه کارگران جنوب
- جواب به یک خواننده
- درباره تظاهرات
- طرح قطعنامه درباره نشریات حزبی
- نامه از کمیته مرکزی ح.س.د.ک.ر به رهبری اتحادیه خارج، گروههای کمکی حزب و به همه اعضای حزب در خارجه
- به آ.آ باگدانف
- از هیئت تحریریه ارگان مرکزی حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه
- نتایج کار شش ماهه
- کارگران و پراودا
- از تاریخ نشریات کارگران در روسیه
  وظیفه فوری ما
 جنبش کارگری روسیه در حال حاضر در یک دوران گذار به سر می برد. آغاز شکوهمند سازمان های کارگری سوسیال دموکراتیک روسیه در مناطق غربی، سن پترزبورگ، مسکو، کیف و دیگر شهرها با تأسیس «حزب کارگر سوسیال دمکراتیک روسیه» (در بهار سال 1898) به پایان رسید. به نظر می رسد سوسیال دمکراسی روسیه با برداشتن این گام عظیم به پیش در حال حاضر همۀ توانش را برای یک مدت زمان معین مورد استفاده قرار داده و به کار پراکنده پیشین سازمانهای جداگانه محلی بازگشت نموده است. حزب موجودیت خود را از دست نداده، او فقط در خود فرو رفته تا نیرویش را جمع کند و امر اتحاد کلیه سوسیال دمکراتهای روس را بر اساس محکمی استوار نماید. تحقق بخشیدن بدین اتحاد، تدارک شکل متناسب برای آن، رهانیدن کامل خود از انزوای تنگ نظرانۀ محلی این مبرمترین و نزدیکترین وظیفه سوسیال دمکراتهای روس است.
ما همگی در اینکه وظیفۀ ما سازماندهی مبارزه طبقاتی پرولتاریا است وحدت نظر داریم. اما مبارزه طبقاتی چیست؟ آیا اگر کارگران یک کارخانه، یا یک حرفه به تنهایی علیه کارفرما یا کارفرمایان خویش مبارزه کنند این مبارزه، مبارزه ای طبقاتی است؟ خیر. این فقط نطفه ضعیفی برای آن است. مبارزه کارگران آنگاه مبارزه طبقاتی می شود که کلیۀ نمایندگان پیشرو مجموعۀ طبقه کارگر سراسر کشور آگاهی یابند که طبقه کارگر واحدی هستند، و مبارزه را نه علیه کارفرمایان منفرد، بلکه علیه کل طبقۀ سرمایه داران و علیه دولت پشتیبان این طبقه به پیش ببرند. تنها زمانی که هر فرد کارگری آگاهی یابد که جزئی از کل طبقه کارگر است، تنها زمانی که این واقعیت را بفهمد که هر مبارزۀ کوچک روزمره اش علیه کارفرمایان منفرد و مأموران دولتی منفرد مبارزه علیه کل بورژوازی و علیه کل دولت است، تنها در چنین صورتی مبارزۀ او مبارزه طبقاتی است. «هر مبارزه طبقاتی یک مبارزه سیاسی است» - این گفته مشهور مارکس را نبایستی چنین فهمید که هر مبارزه کارگران علیه کارفرمایان همواره یک مبارزه سیاسی خواهد بود. این گفته بایستی چنین فهمیده شود که مبارزۀ کارگران علیه سرمایه داران ضرورتاً تا آن اندازه که مبدل به مبارزۀ طبقاتی می شود، به همان اندازه مبارزۀ سیاسی می گردد. وظیفه سوسیال دمکراسی درست در این نهفته است که از طریق سازماندهی کارگران، از طریق تبلیغ و ترویج در میان آنان، مبارزۀ خودانگیخته آنان را علیه سرکوبگران به مبارزه ای علیه همه طبقه، به مبارزۀ یک حزب مشخص سیاسی برای آرمانهای مشخص سیاسی و سوسیالیستی تبدیل نماید.  یک چنین وظیفه ای تنها از طریق کار محلی نمی تواند انجام پذیرد.
کار سوسیال دمکراتیک محلی ما تاکنون به سطح بالائی رسیده است. بذر ایده های سوسیال دمکراتیک در همه جای روسیه افشانده شده است. اعلامیه های کارگری این اولین شکل ادبیات سوسیال دمکراتیک هم اکنون برای همه کارگران روسیه، از پترزبورگ تا کراسنویارسک و از قفقاز تا اورال، آشنا هستند. کمبود کنونی ما همین وحدت بخشیدن به کلیۀ کارهای محلی در کار یک حزب واحد است. نقصان عمدۀ ما، که برای رفع آن بایستی تمام نیروی خود را به کار گیریم، خصلت محدود و «آماتوری» [غیر حرفه ای] فعالیت محلی است. در اثر این خصلت آماتوری، بسیاری از تظاهرات جنبش کارگری در روسیه رویداد هائی صرفاَ محلی باقی می مانند و تا حد زیادی اهمیت خود را بمثابۀ سرمشق تمامی سوسیال دمکراسی روسیه، به عنوان یک مرحله از کل جنبش کارگری روسیه از دست می دهند. در اثر این فعالیت آماتوری آگاهی بر اشتراک منافع کارگران در سراسر روسیه به میزان کافی در میان آنها نفوذ نمی کند، [کارگران] مبارزه خود را به میزان کافی با افکار سوسیالیسم روسی و دمکراسی روسی پیوند نمی دهند، در اثر این فعالیت آماتوری نظریات مختلف رفقا پیرامون مسائل تئوریک و علمی آشکارا در یک ارگان مرکزی مورد بحث قرار نمی گیرند، به طراحی یک برنامه حزبی مشترک و تاکتیک مشترک کمک نمی نمایند، بلکه در محافل مطالعاتی محدود ناپدید می گردند و یا به افراط بیش از حد در ویژگی های محلی و یا اتفاقی منتهی می شوند. ما از این فعالیت آماتوری دیگر سیر شده ایم! ما به اندازه کافی پخته هستیم تا به عمل مشترک، به تدارک یک برنامه حزبی مشترک، به بحث مشترک درباره تاکتیک و سازمان حزب خود گذار نمائیم.
سوسیال دمکراسی روسیه کار بسیاری در انتقاد به تئوری های انقلابی و سوسیالیستی کهن انجام داده است؛ او خود را به نقد و تدوین تئوری محدود ننمود؛ او ثابت کرد که برنامه اش در هوا معلق نیست، بلکه با یک جنبش وسیع خود بخودی در میان خلق، یعنی در میان پرولتاریای کارخانه، تناسب دارد. فعلا برای او هنوز قدم بسی مشکل، اما در عوض قدم بسیار مهم بعدی باقی می ماند: اینکه سازمان این جنبش را منطبق با شرایط ما به وجود آورد. سوسیال دمکراسی به خدمتگزاری ساده به جنبش کارگری محدود نمی شود: سوسیال دمکراسی «تلفیق سوسیالیسم و جنبش کارگری» است (برای اینکه تعریف ک. کائوتسکی، که ایده های اصلی «مانیفست کمونیست» را بازگو می کند، به کار بریم)؛ این وظیفه سوسیال دمکراسی است که آرمانهای مشخص سوسیالیستی را به درون جنبش خودانگیخته کارگری منتقل نماید، آن را با اعتقادات سوسیالیستی که باید بر زمینه علم مدرن استوار باشند، پیوند دهد، آن را با یک مبارزۀ منظم سیاسی برای دمکراسی به عنوان یک وسیله جهت تحقق بخشیدن به سوسیالیسم پیوند بزند، در یک کلام، این جنبش خودانگیخته را با فعالیت حزب انقلابی به صورت یک کل تجزیه ناپذیر ترکیب نماید. تاریخ سوسیالیسم و دمکراسی در اروپای غربی،  تاریخ جنبش انقلابی روس، تجارب جنبش کارگری ما اینها مادّه ای است که باید بر آن تسلط یابیم تا سازمان هدفمند و تاکتیک هدفمندی برای حزب خویش به وجود آوریم. البته «تجزیه و تحلیل» این مادّه باید مستقلا انجام پذیرد، زیرا مدل آماده را هیچ کجا نخواهیم یافت: از یکسو جنبش کارگری روسیه در شرایط کاملا متفاوتی نسبت به جنبش کارگری اروپای غربی به سر می برد، راه دادن هر گونه توهمی به خود در این باره بسیار خطرناک خواهد بود. از سوی دیگر سوسیال دمکراسی روسیه با احزاب انقلابی گذشته تفاوت بسیار مهمی دارد، آنچنان که ضرورت آموختن از پیشگامان قدیمی فن انقلابی و مخفی در روسیه (ما این ضرورت را بدون هیچگونه تردیدی تأیید می کنیم)، به هیچ وجه این وظیفه ما را از میان نمی برد که آنان را نقادانه بررسی کنیم و سازمان خود را مستقلا به وجود آوریم.
هنگام طرح این وظیفه، دو مسئله عمده با تأکید خاص بروز می کند: 1- چگونه می توان ضرورت آزادی کامل برای فعالیت های محلی سوسیال دمکراتیک را با ضرورت تشکیل یک حزب واحد و بنابراین دارای مرکزیت [سانترالیستی] تلفیق نمود؟ سوسیال دمکراسی تمام نیرویش را از جنبش خود بخودی طبقه کارگر، که در مراکز مختلف صنعتی به صورت های مختلف و در زمان های مختلف تظاهر می یابد کسب می کند، فعالیت محلی سازمانهای سوسیال دمکراتیک بنیاد مجموعۀ فعالیت حزبی است. اما اگر این فعالیت «آماتورهای» منفرد باشد، اجازه نداریم اینگونه فعالیت را اگر دقیق و جدی سخن بگوئیم سوسیال دمکراتیک بنامیم، زیرا این دیگر سازماندهی و رهبری مبارزۀ طبقاتی پرولتری نخواهد بود.  2- چگونه می توان کوشش سوسیال دمکراسی را جهت تبدیل شدن به یک حزب انقلابی که مبارزه برای آزادی سیاسی را هدف عمدۀ خویش می سازد، با این امر تلفیق دهیم که سوسیال دمکراسی پرداختن به توطئه های سیاسی را قاطعانه مردود می شمارد، که سوسیال دمکراسی مصممانه این را رد می کند که «کارگران را به باریکادها فراخواند» (مطابق نقل قول صحیح پ.ب. اکسلرود) یا به طور کلی تحمیل این یا آن «نقشه» به کارگران را برای حمله به حکومت که دسته ای از انقلابیون طراحی کرده باشند مردود می شمارد؟
سوسیال دمکراسی روسیه کاملاَ حق دارد معتقد باشد که راه حل تئوریک این مسائل را ارائه کرده است، تأمل کردن روی این نکته، به مفهوم تکرار آن مسائلی خواهد بود که در مقاله «برنامه ما» گفته شده اند. اکنون مسئله بر سر راه حل عملی این مسائل است. یک چنین راه حلی نمی تواند توسط یک فرد یا یک گروه واحد داده شود تنها فعالیت سازمان یافته کل سوسیال دمکراسی قادر به ارائه آن است. ما معتقدیم که در حال حاضر مبرم ترین وظیفه حل کردن این مسائل است، و اینکه به خاطر این مقصود باید ایجاد یک ارگان حزبی منظم الانتشار و دارای ارتباط فشرده با همه گروههای محلی را هدف فوری خود قرار دهیم. ما معتقدیم که تمام فعالیت سوسیال دمکراتها در سراسر دوران بعدی باید مصروف سازماندهی این امر گردد. بدون یک چنین ارگانی کار محلی فعالیت «آماتوری» کوته نظرانه باقی می ماند. تأسیس حزب، اگر نمایندگی راستین این حزب در یک نشریه مشخص سازماندهی نشود، عمدتاً حرف پوچی می ماند. آن مبارزه اقتصادی، که توسط یک ارگان مرکزی متحد نگردد، نمی تواند تبدیل به مبارزه طبقاتی همه پرولتاریای روس شود. رهبری مبارزه سیاسی، هنگامی که حزب به مثابۀ یک کل پیرامون همۀ مسائل مربوط به سیاست موضع نگیرد و مظاهر گوناگون مبارزه را هدایت ننماید، غیرممکن است. سازماندهی نیروهای انقلابی، منضبط کردنشان و بسط تکامل تکنیک انقلابی بدون طرح همۀ این مسائل در یک ارگان مرکزی، بدون تدارک جمعی اشکال و قواعد معین پیشبرد کارها، بدون برقراری مسئولیت هر عضو حزب در برابر مجموعۀ حزب که از طریق ارگان مرکزی به وجود می آید غیرممکن هستند.
هنگامی که ما از این ضرورت سخن می گوئیم که همۀ نیروهای حزب، همه نیروهای نویسندگی، همه توانائی های سازماندهی، همه وسائل مادی و غیره را جهت تأسیس و هدایت صحیح یک ارگان مجموعه حزب تمرکز بخشیم، به هیچ وجه بدان نمی اندیشیم که انواع دیگر فعالیت، مثلا تبلیغات محلی، تظاهرات، تحریم، پیگرد جاسوسان، کار زار سخت به ضد این یا آن نمایندۀ بورژوازی و دولت، اعتصابات اعتراضی و از این قبیل را به دست فراموشی بسپاریم. برعکس، ما معتقدیم که همه انواع این فعالیتها بنیاد فعالیت حزب را تشکیل می دهند، ولی بدون وحدتشان از طریق ارگان کل حزب همۀ این اشکال مبارزه انقلابی نه دهم اهمیت خود را از دست می دهند و به جمع آوری تجارب مشترک حزب، به ایجاد یک سنت حزبی و ادامه کاری حزبی رهنمون نمی گردند، ارگان حزبی نه تنها با این فعالیت رقابت نخواهد نمود، بلکه تأثیر عظیمی را در گسترش، تحکیم و سیستم بندی آن بجای خواهد گذاشت.
ضرورت تمرکز همۀ نیروها در خدمت سازماندهی یک ارگان حزبی منظم الانتشار و منظم التوزیع، ناشی از وضعیت ویژه سوسیال دمکراسی روسیه است، که با وضعیت سوسیال دمکراسی دیگر کشورهای اروپائی و احزاب کهن انقلابی روسیه تفاوت دارد. کارگران آلمان، فرانسه و غیره دارای وسائل بسیار دیگری به غیر از روزنامه، جهت انعکاس عمومی فعالیتهای خود، وسائل دیگری، جهت سازماندهی جنبش هستند: فعالیت پارلمانی و تبلیغات انتخاباتی، گرد همائی های عمومی و شرکت در نهادهای عمومی محلی (شهری و روستائی)، فعالیت آشکار اتحادیه های (حرفه ها، اصناف) و مانند آن. در کشور ما تا هنگامی که آزادی سیاسی را به چنگ نیاورده ایم باید یک روزنامه انقلابی، که بدون آن در کشور ما هیچگونه سازماندهی همه جانبۀ کل جنبش کارگری ممکن نیست، به عنوان جانشین همه این وسائل، و واقعاً همه اینها به خدمت گرفته شود. به توطئه چینی اعتقاد نداریم، ماجرا جوئی های انقلابی منفرد را جهت سرنگونی دولت رد می کنیم. سخنان لیبکنشت یکی از پیش کسوتان سوسیال دمکراسی آلمان بمثابۀ شعار عملی کارمان به کارمان می آید:
«آموختن، تبلیغ کردن، سازماندهی کردن»(آموزش، تبلیغ، سازماندهی*) و در محور این فعالیت می تواند و باید تنها  ارگان حزبی باشد.
اما آیا سازماندهی یک چنین ارگانی ممکن و تحت چه شرایطی ممکن است برای اینکه به درستی و تا حدودی دائمی کار کند؟ در این مورد دفعه بعد سخن خواهیم گفت.**

* لنین این جملات را به آلمانی نقل کرده است.
** لنین سه مقاله «برنامۀ ما» ، «وظیفۀ فوری ما» و «یک مسئله مبرم» را به همراه نامه ای به هیئت تحریریه در سال 1899 برای روزنامه رابوچایا گازتا ارسال کرده بود ولی این مقالات در آن زمان به چاپ نرسیدند. نخستین چاپ این مقالات در سال 1925 انجام شد.
 سال 1899
کلیات آثار لنین - جلد چهارم
  
یک مسئله مبرم
 در مقاله قبل گفتیم که وظیفه مبرم ما، تأسیس یک ارگان حزبی با انتشار و پخش منظم است. این سؤال را مطرح کردیم که چگونه و تحت چه شرایطی رسیدن به این هدف امکان پذیر است. بیایید مهمترین جوانب این مسئله را مورد توجه قرار دهیم.
قبل از هر چیز می توانند در جواب بگویند که برای رسیدن به این هدف لازم است در ابتدا فعالیت گروههای محلی گسترده تر گردد. ما این عقیده را که کاملا اشاعه یافته اشتباه می دانیم. ما می توانیم و باید تأسیس ارگان حزبی و در نتیجه خود حزب را بدون وقفه شروع کنیم و آنرا در موقعیت استوار قرار دهیم. شرایط لازم برای چنین اقدامی هم اکنون موجود است: کار محلی انجام می گیرد و این کار ظاهراً ریشه های عمیقی پیدا کرده است؛ زیرا که حملات مخرب پلیس که به دفعات بیشتری صورت می گیرد فقط به وقفه های کوچک می انجامد؛ به جای آنهائی که در مبارزه از پا افتاده اند به سرعت نیروهای تازه وارد عمل می شوند. حزب منابع انتشاراتی و نیروهای ادبی را نه تنها در خارج بلکه در روسیه هم در اختیار دارد. پس مسئله این است که آیا کاری که هم اکنون انجام می شود باید به شیوه «آماتوری» ادامه یابد یا اینکه در فعالیت یک حزب متشکل شده و به نحوی شکل گیرد که بطور کامل در یک ارگان مشترک انعکاس یابد.
در اینجا به مسئله مبرم جنبش مان نزدیک می شویم، به نقطه ضعف آن یعنی تشکیلات. بهبود سازماندهی و انضباط انقلابی و تکمیل شیوه های کار مخفی شدیداً لازم می باشند. باید آشکارا پذیرفت که ما در این رابطه عقب تر از احزاب انقلابی قدیمی روسیه باقی مانده ایم و باید تمامی نیروی خود را برای رسیدن به آنها و پیشی گرفتن از آنها بکار گیریم. بدون بهبود در تشکیلات هر گونه پیشرفت جنبش کارگری ما، بطور عام و ایجاد حزبی فعال با ارگانی با عملکردی صحیح بطور خاص غیرممکن می باشد. این یک طرف قضیه، اما از طرف دیگر بایستی ارگانهای کنونی حزب (ارگان هم به مفهوم سازمانها و گروهها و هم به مفهوم نشریات) به مسئله تشکیلات توجه بیشتری نمایند و تأثیر بیشتری بر گروههای محلی در این جهت وارد کنند.
کارهای آماتوری محلی همیشه به فزونی بیش از حد روابط شخصی و روشهای محفلی کشیده می شود و ما از این مرحله محفلی که برای کار محلی کنونی بسیار محدود است و منجر به صرف بیش از حد نیرو می شود، پا فراتر گذاشته ایم. تنها ادغام در یک حزب، اجرای منظم اصول تقسیم کار و اصل صرفه جویی نیروها را ممکن خواهد ساخت. باید به این هدف دست یابیم تا از ضررها کاسته شود و ستون کمابیش محکمی در مقابل ستم حکومت مطلقه و تعقیب وحشیانه آن به وجود آید. در برابر ما، در برابر گروههای کوچکی از سوسیالیستها که در پهنه وسیع «مبارزه زیر زمینی» روسیه وجود دارند، ماشین غول پیکر یکی از مقتدرترین دولتهای نوین که تمام نیروهایش را بسیج کرده تا سوسیالیسم و دمکراسی را خفه کند ایستاده است. ما اطمینان داریم که سرانجام این حکومت پلیسی را از بین خواهیم برد، زیرا از دمکراسی و سوسیالیسم تمامی اقشار توانا و رشد یابنده جامعه طرفداری می کنند؛ اما برای اینکه بتوانیم مبارزه منظمی را برعلیه حکومت رهبری کنیم، مجبوریم که سازمان انقلابی، انضباط و فنون کار مخفی را به بالاترین درجه تکامل برسانیم. ضروری است که تک تک اعضای حزب و یا گروههای جداگانه اعضا درباره امور مختلف حزب تخصص یابند، عده ای در امر تکثیر نشریات، عده دیگر در امر وارد کردن آنها از مرز، گروه سوم برای توزیع آنها در داخل روسیه، گروه چهارم برای پخش آن در شهرها، گروه پنجم برای تدارک محل جلسات مخفی، گروه ششم برای جمع آوری پول، گروه هفتم برای رساندن مکاتبات و کلیه اخبار راجع به جنبش و گروه هشتم برای حفظ ارتباطات و غیره. ما می دانیم که چنین تخصصی نیاز به خودداری به مراتب بیشتر، نیاز به قابلیتهای به مراتب بیشتر برای تمرکز در کارهای روزمره کوچک و کم اهمیت که به چشم نمی آیند و نیاز به مراتب بیشتری به قهرمانی واقعی تا کار محفلی دارد.
اما سوسیالیستهای روس و طبقه کارگر روسیه تاکنون توانائی قهرمانانه خویش را نشان داده اند و در حقیقت خطا است اگر بخواهیم از کمبود افراد ناله سردهیم. در بین جوانان کارگر تمایل برانگیخته شده و کنترل ناپذیری به عقاید دمکراسی و سوسیالیسم مشاهده می شود، و با وجود اینکه زندانها و تبعیدگاهها پر شده اند، هنوز هم از میان صفوف روشنفکران مانند گذشته یاری کنندگانی برای کارگران دائماً از راه می رسند. اگر بین تمام این تازه واردین ما به آرمان انقلاب، این فکر تبلیغ شود که سازمانی منسجم تر مورد نیاز است، آنگاه طرح ایجاد یک ارگان حزبی با انتشار و پخش منظم دیگر رؤیا نخواهد بود. بگذارید یکی از شرایط موفقیت چنین طرحی را مورد بررسی قرار دهیم: حصول اطمینان از دریافت مکاتبات و دیگر مواد لازم از همه جا برای روزنامه. آیا تاریخ نشان نمی دهد که چنین هدفی در تمام دوران اعتلای جنبش انقلابی ما و حتی برای ارگانهای منتشره در خارج از کشور کاملا قابل دسترسی است؟ اگر سوسیال دمکراتهایی که در مناطق مختلف فعالیت می کنند روزنامه حزبی را به عنوان روزنامه خود بدانند و با آن رابطه دائمی داشته باشند و بررسی مسائل خود و انعکاس تمامی جنبش خود را در این نشریه به عنوان یک وظیفه اصلی در نظر بگیرند، کاملا امکان خواهد داشت که در صورت رعایت روشهای مخفی کاری نه چندان پیچیده، فراهم آوردن اطلاعات کامل درباره جنبش برای نشریه تضمین شود. طرف دیگر مسئله، پخش مرتب روزنامه در تمام نقاط روسیه بسیار مشکل تر است، مشکل تر از وظیفه مشابه در اشکال قدیمی جنبش انقلابی روسیه در زمانی که نشریات به چنین میزانی برای توده مردم منظور نشده بود. اما مقصد و منظور روزنامه های سوسیال دمکراتیک پخش آنان را آسانتر می کند. مناطق اصلی ای که در آنها روزنامه باید مرتباً با تیراژ زیادی پخش شود عبارتند از مراکز صنعتی، دهکده ها و شهرهای صنعتی، مناطق صنعتی شهرهای بزرگ و غیره. در این مراکز تقریباً جمعیت از کارگران و خانواده آنها تشکیل شده است؛ کارگر در اینجا واقعاً حاکم منطقه می باشد و صدها شیوه برای فریب پلیس می شناسد؛ صفت مشخصه روابط با مراکز صنعتی و کارخانه ای مجاور، فعالیت فوق العاده آنها است. در دوران اجرای قانون وضعیت فوق العاده علیه سوسیالیستها (از 1878 تا 1890) (1) پلیس سیاسی آلمان مانند پلیس روسیه و حتی احتمالا بهتر از آن کار می کرد؛ اما با این وجود کارگران آلمان به کمک تشکل و نظم خود توانستند که نشریه هفتگی و غیرقانونی را بطور مرتب از خارج وارد کرده و در خانه تمام مشترکین طوری تحویل دهند که حتی وزراء نمی توانستند از تحسین پست سوسیال دمکراتیک («پست سرخ») خودداری کنند. طبیعتاً نمی توانیم در آرزوی چنین موفقیتی باشیم، اما اگر تمام مساعی خود را متوجه آن کنیم می توانیم به این هدف کاملا دست یابیم که نشریه حزب ما حداقل دوازده بار در سال منتشر شده و بطور مرتب برای تمامی مراکز صنعتی و تمامی گروههای کارگران که در دسترس سوسیالیسم هستند ارسال گردد.
برای اینکه به مسئله تخصص بازگردیم، باید همچنین به این موضوع اشاره کنیم که بخشی از ناکافی بودن تخصص به دلیل تسلط کار «آماتوری» و بخش دیگر به این دلیل است که نشریات سوسیال دمکراتیک ما به مسئله تشکیلات معمولا توجه کمی اختصاص می دهند.
فقط ایجاد یک ارگان حزبی مشترک می تواند این آگاهی را به هر «فعال عرصه معین» فعالیت انقلابی بدهد که در صفوف منظم حرکت کرده و فعالیتش مستقیماً برای حزب ضرورت داشته و حلقه ای از زنجیری را می سازد که گلوی بدترین دشمنان پرولتاریا و تمام مردم روسیه، یعنی دولت خودکامه روسیه را خواهد فشرد. فقط رعایت اکید چنین تخصصی صرفه جوئی نیروها را امکان پذیر خواهد نمود؛ نه تنها هر یک از جوانب کار انقلابی توسط اشخاص کمتری به اجرا درخواهد آمد بلکه فرصتی خواهد بود که یک سری از شاخه های فعالیت کنونی به شکل کارهای قانونی امکان پذیر شوند. مدت مدیدی است که «فوروارتز» ارگان مرکزی سوسیال دمکراسی آلمان به سوسیالیستهای روسیه چنین علنی کردنی را برای فعالیتهایشان و تطبیقشان در چارچوب قانونی سفارش نموده است. در وهله اول چنین پیشنهادی تعجب آور به نظر می رسد اما در حقیقت به توجه زیادی نیاز دارد. تقریباً هر کسی که در یک محفل محلی در شهری کار کرده باشد به آسانی بخاطر خواهد آورد که در میان کارهای متعدد و گوناگونی که محفل با آنها مشغول بوده، تعدادی موجود بوده اند که اصلا به خودی خود قانونی بوده اند (بطور نمونه جمع آوری اخبار راجع به وضعیت کارگران، مطالعه مسائل بسیاری از طریق نشریات علنی، مطالعه نوع مشخصی از نشریات خارجی، انواع مشخصی از ارتباطات، کمک به کارگران در آموزش همگانی، در مطالعه قوانین کارخانه و بسیاری مسائل دیگر). در صورت تبدیل این کارها به عملکردهای ویژه دسته های مخصوصی از افراد، قدرت ارتش انقلابی «در تیررس آتش» را کاسته خواهد شد (بدون هیچگونه کاسته شدن از «توان مبارزاتی» آنها) و به قدرت نیروی ذخیره، کسانی که به جای «کشتگان و زخمی ها» قرار می گیرند خواهد افزود. این فقط در صورتی امکان پذیر است که هم اعضای فعال و هم ذخیره ها فعالیتشان را در یک ارگان مشترک حزبی منعکس ببینند و ارتباطشان با آن را احساس نمایند. مسلماً هر چقدر هم که ما این تخصصی شدن را عملی سازیم همواره اجتماعات محلی کارگران و گروههای محلی لازم می باشند؛ اما از طرفی از تعداد اجتماعات انقلابی با شرکت کنندگان زیاد (که در رابطه با پلیس بخصوص خطرناک می باشند و نتیجه شان بسیار کمتر از خطری است که در معرض آن هستند) بطور چشمگیری کاسته خواهد شد و از طرف دیگر تبدیل جوانب مختلف کار انقلابی به عملکردهای مخصوص امکانات بهتری را برای پوشش جنبش اجتماعی تحت اشکال اجتماعات علنی فراهم خواهد کرد: اجتماعات تفریحی، اجتماعات انجمن های قانونی و غیره. کارگران فرانسه در زمان ناپلئون سوم و کارگران آلمان هنگام وضع قانون ضد سوسیالیستها دریافتند که تمام پوشش های ممکن را برای اجتماعات سیاسی و سوسیالیستی شان باید بیابند. و کارگران روسیه نیز قادر به چنین کاری خواهند شد.
به علاوه: تنها با تشکیلات بهتر و ایجاد یک ارگان حزبی مشترک می توان محتوای تبلیغ و ترویج سوسیال دمکراتیک را گسترش و عمق داد. ما به این احتیاج بسیاری داریم. کار محلی تقریباً بدون چون و چرا منتهی می شود به غلو کردن در خصوصیات محلی، به ... (2) و این بدون یک ارگان مرکزی که در عین حال یک ارگان پیشرفته دمکراتیک هم باشد امکان ندارد. تنها در این صورت اصرار ما در تبدیل سوسیال دمکراسی به رزمنده پیشرو در راه دمکراسی تحقق خواهد یافت. و تنها در این صورت هم خواهیم توانست تاکتیک های معین سیاسی تدوین نماییم سوسیال دمکراسی آموزش غلط «توده یکدست ارتجاعی» را رد کرده است. سوسیال دمکراسی بهره گیری از حمایت طبقات مترقی برعلیه طبقات ارتجاعی را یکی از مهمترین وظایف سیاسی می داند. تا زمانی که تشکیلات و نشریات دارای ماهیت محلی باشند این وظیفه به سختی قابل اجرا خواهد بود: کار از روابط با افراد مجزای «لیبرال» و استفاده از بعضی «خوش خدمتیهای» آنان پا فراتر نمی گذارد. فقط یک ارگان حزبی مشترک که اصول مبارزه سیاسی را قاطعانه به اجرا می گذارد و پرچم دمکراتیسم را برافراشته نگه می دارد، خواهد توانست عناصر مبارز و دمکرات را به سوی خود جلب نموده و از تمام نیروهای مترقی روسیه برای مبارزه در راه آزادی سیاسی بهره جوید. و تنها در این صورت میسر می شود که نفرت آگاهانه کارگران از پلیس و اولیای امور به نفرت آگاهانه از رژیم مطلقه و به عزم راسخ در مبارزه با تمام قوا برای حقوق طبقه کارگر و حقوق تمام مردم روسیه بدل گردد! در روسیه کنونی حزب انقلابی ای که بر چنین پایه ای ایجاد گشته و با نظم دقیق سازمان یافته باشد بزرگترین قدرت سیاسی خواهد بود!
 ***
 در شماره های آینده طرح برنامه ای از حزب کارگر سوسیال دمکرات روسیه را منتشر و بحث مفصل تر مسائل مختلف تشکیلات را شروع خواهیم کرد.
 جلد 4 مجموعه آثار لنین متن آلمانی
از مقاله های برای رابوچایا گازتا
نوشته شده در نیمه دوم 1899
 توضیحات

1- قانون فوق العاده برعلیه سوسیالیستها در سال 1878 در آلمان وضع شد. این قانون تمام سازمانهای حزب سوسیال دمکرات، تشکیلات توده ای طبقه کارگر و مطبوعات کارگری را غیرقانونی می کرد. این قانون در 1890 تحت فشار جنبش توده ای طبقه کارگر برچیده شد.
2- بخشی از نسخه اصل موجود نیست.

درباره نامه «کارگران جنوب»
ما نامه ای از «کارگران جنوب» دریافت کردیم که تحکیم جریان انقلابی سوسیال دمکراسی روسیه را تهنیت گفته و از ما خواسته اند که درودهای ایشان را به «اتحادیه سوسیال دمکراسی انقلابی روسیه در خارجه» برسانیم. متأسفانه کمبود جا امکان چاپ آنرا به ما نمی دهد. ما با نویسندگان نامه کاملا موافق هستیم «که شیوه معمول در روسیه برای بردن ایده های انقلابی از طریق بیانیه در میان توده وسیع برای پرورش آنها در جهت کسب آگاهی سیاسی کافی نمی باشد» لذا «ضروری است نشریه ویژه ای به منظور پرورش سیاسی پرولتاریای روسیه به وجود آید». اما پیشنهاد نویسندگان نامه برای این منظور مبنی بر انتشار جزواتی به زبان قابل فهم برای عامه با حجم 3 4 صفحه و پخش «همزمان آن در سراسر روسیه» چندان عملی نمی باشد. به نظر ما پرولتاریای روسیه در حال حاضر برای آن نوع نشریه ای که تمام طبقات دیگر مورد استفاده قرار می دهند، یعنی یک روزنامه، آمادگی دارد. تنها یک روزنامه سیاسی واقعاً توانائی پرورش توده ها را در جهت کسب آگاهی سیاسی و به قول نویسندگان نامه روشنایی فکندن بر «مجموعه حیات اجتماعی ما از مرتبه چهارم (1) تا بورژوازی بزرگ» را دارا می باشد. تنها یک روزنامه سراسری روسیه مشروط بر اینکه همه کمیته ها و محافل محلی فعالانه آنرا حمایت کنند، می تواند کمابیش «همزمان در سراسر روسیه» پخش شود و نوبت انتشار آن به حدی باشد که شایستگی نام یک روزنامه را دارا باشد. فقط تحکیم قطعی چنین ارگان انقلابی به معنای انتقال قطعی جنبش ما از «اعتصابات و مبارزه اقتصادی به مبارزه انقلابی وسیع برعلیه حکومت مطلقه» می باشد.
 جلد 5 مجموعه آثار لنین متن آلمانی
ایسکرا شماره 13
 20 دسامبر 1901
 توضیحات
 1- منظور از مرتبه چهارم اصطلاحی است که در انقلاب کبیر فرانسه به کارگران و دهقانان اتلاق می شد.(مترجم)

 جواب به « یک خواننده »
 ما نامه زیر به هیئت تحریریه را دریافت کرده ایم:
 « درباره مسئله مربوط به تبلیغ، ایسکرا (اگر اشتباه نکنم در شماره 13) برعلیه جزوات تبلیغی (جزوات با حجم 2 3 صفحه) راجع به موضوعات سیاسی، موضع اتخاذ می نماید. از نظر هیئت تحریریه می توان روزنامه را بطور مؤثر جایگزین چنین نشریه ای نمود. طبیعتاً روزنامه چیز خوبی است و برعلیه آن کسی اعتراض نخواهد داشت. ولی آیا روزنامه می تواند جای اعلامیه هایی را بگیرد که اختصاصاً برای پخش وسیع توده ای در نظر گرفته شده اند؟ هیئت تحریریه نامه ای از روسیه دریافت کرده است که در آن گروهی از مبلغین کارگر نسبت به این مسئله اظهار نظر می کنند. جواب ایسکرا به این نامه آشکارا ناشی از یک سوء تفاهم می باشد. مسئله تبلیغ در حال حاضر به اندازه مسئله تظاهرات اهمیت دارد. بدین جهت مطلوب خواهد بود که هیئت تحریریه یکبار دیگر به آن پرداخته و اینبار دقت بیشتری در مورد آن مبذول دارد.»
 یک خواننده
 هر کسی که یکبار دیگر زحمت خواندن جواب ما به «کارگران جنوب» در شماره 13 ایسکرا توأم با این نامه را به خود بدهد، به سادگی یقین حاصل خواهد کرد که این نویسنده نامه است که دچار سوء تفاهم شده است. سخنی هم از اینکه ایسکرا «مخالف جزوات تبلیغی» است در میان نبود؛ به فکر هیچ کس خطور نکرده است که روزنامه می تواند «جایگزین اعلامیه» بشود. نویسنده نامه توجه نکرده است که اعلامیه در حقیقت همان بیانیه است. هیچ چیز نمی تواند جایگزین نشریه ای مثل بیانیه گردد و بیانیه ها هر لحظه بدون چون و چرا ضروری خواهند بود، در این باره هم «کارگران جنوب» و هم ایسکرا متفق القول هستند. آنها همچنین در مورد این مسئله که این نوع نشریه کافی نمی باشد هم اتفاق نظر داشتند. چنانچه از مسکن خوب برای کارگران صحبت کنیم و در عین حال اظهار داریم که غذای خوب به تنهائی برای کارگران کافی نمی باشد، مسلماً بدین معنا نیست که ما مخالف غذای خوب هستیم. مسئله بر سر این است که عالیترین شکل نشریات تبلیغی کدام است؟ «کارگران جنوب» وقتی که این مسئله را مطرح کردند راجع به روزنامه کلمه ای هم به میان نیاوردند. طبیعتاً این موضوع ممکن بود محدود به شرایط محلی باشد و گرچه ما به فکر هیچگونه «مشاجره» با مکاتبه کنندگان نیافتادیم، مسلماً ناگزیر بودیم به آنها یادآوری نمائیم که پرولتاریا هم مانند سایر طبقات مردم باید روزنامه خود را به وجود آورد و اینکه کار پراکنده به تنهائی کافی نمی باشد، بلکه کار دسته جمعی، فعال و مرتب همه مناطق در رابطه با یک ارگان انقلابی بی چون و چرا ضروری است.
ما به هیچ وجه موضعی « برعلیه » گسترش جزوات 3 4 صفحه ای اتخاذ ننموده ایم، بلکه در فقط عملی بودن طرح گسترش و تبدیل آنها به نشریه ای با انتشار مرتب که «همزمان در سراسر روسیه» پخش گردد، تردید نمودیم. جزوات با حجم 3 4 صفحه در ماهیت امر همان بیانیه خواهند بود. از تمام نقاط روسیه بسیاری بیانیه های خوب که به هیچ وجه هم سنگین نیستند، هم برای دانشجویان و هم برای کارگران وجود دارد، که حتی حجم آنها گاهی به 6 8 صفحه کوچک می رسد. اما حجم یک جزوه واقعاً متداول بین عموم مردم، که برای یک کارگر کاملا آماده نشده هم مسئله ای را روشن نماید، احتمالا بسیار بیشتر خواهد بود و نه امکان و نه ضرورتی خواهد داشت که «همزمان در سراسر روسیه» پخش گردد (زیرا تنها اهمیت محلی ندارد). گرچه ما و هر کس دیگری چه انواع جدید و چه قدیمی نشریات سیاسی را تا جایی که نشریات سیاسی واقعاً خوبی هستند کاملا تصدیق می نمائیم، با وجود این مایلیم از طرف خود توصیه کنیم که باید در جهت ایجاد یک ارگان انقلابی که واقعاً شایستگی احراز نام یک ارگان با نوبت مشخص (یعنی نه فقط ماهانه یکبار بلکه حداقل 2 تا 4 بار منتشر شود) و سراسری برای روسیه را دارا باشد، سعی نمود نه در جهت اختراع چیزی مابین اعلامیه و جزوه قابل فهم برای عامه.
 جلد 5 مجموعه آثار لنین متن آلمانی
ایسکرا شماره 16
اول فوریه 1902

درباره تظاهرات (1)
 به نظر می آید که نویسنده نامه مسئله را کمی یکجانبه مطرح کرده و به تظاهرات سازمان داده شده کم بها می دهد. ما هنوز در مورد این نکته بسیار مهم خیلی کم کار کرده ایم، و کوشش ما باید قبل از همه و بیش از هر چیز برای تشکیلات متمرکز شود. تا زمانی که ما سازمانهای انقلابی کاملا منسجمی که بتوانند گروههای منتخبی از مردم را برای هدایت همه جانبه تظاهرات جمع کنند نداشته باشیم، همواره با عدم موفقیت روبرو خواهیم بود. اما چنانچه چنین سازمانی تشکیل شود و در جریان عمل به وسیله تجربیات مکرر خود را استحکام بخشد، در این صورت این سازمان (و فقط این سازمان) خواهد توانست این مسئله را که چه وقت و چطور باید مسلح شد، چه وقت و چطور باید از اسلحه استفاده نمود، حل نماید. این سازمان توجه جدی به افزایش «سرعت بسیج»(نکته مهمی که نویسنده نامه کاملا بجا تأکید کرده است)، در ازدیاد تعداد تظاهر کنندگان فعال، در تربیت انتظامات، در گسترش تبلیغ در میان توده ها، در جذب عده کثیر «تماشاچیان» به شرکت در فعالیت و در «گمراه کردن» دسته های ارتشی مبذول خواهد داشت. درست به دلیل اینکه قدمی مثل انتقال به جنگ مسلحانه خیابانی مسئله ای «دشوار» است و چون این مبارزه «دیر یا زود اجتناب ناپذیر می باشد»، می تواند و باید فقط توسط یک سازمان انقلابی نیرومند که جنبش را مستقیماً هدایت کند، انجام شود.
 از روی دستنویس
جلد 6 مجموعه آثار لنین متن آلمانی
نوشته شده در اکتبر 1902

توضیحات
 1- «درباره تظاهرات» جواب لنین به نامه یک دانشجو از دانشگاه پترزبورگ به واسطه سرمقاله «چه باید کرد؟» که در ایسکرا شماره 25 در تاریخ 15 سپتامبر 1902 چاپ گردید، می باشد.
دستنویس فاقد عنوان است. این عنوان مربوط به انستیتو مارکسیسم لنینیسم کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی در مسکو می باشد.

طرح قطعنامه درباره نشریات حزبی (1)
 کنگره ضرورت حتمی و فوری تولید وسیع ادبیات سوسیال دمکراتیک، به زبان قابل فهم برای عامه وسیع را برای تمامی اقشار اهالی و به ویژه توده های طبقه کارگر تصدیق می نماید.
کنگره اهمیت درجه اول برای نگارش یک سری جزوات (1 5 ورقی) در مورد هر یک از مواد (تئوریک و عملی) برنامه حزب ما با شرح و توضیح مفصلی راجع به اهمیت این موضوعات و همچنین یک سری جزوات (1 8 صفحه ای) در مورد موضوعات مشابه به منظور توزیع و پخش وسیع در شهر و ده قائل می باشد. کنگره هیئت تحریریه ارگان مرکزی را مأمور می نماید که کلیه اقدامات را در جهت انجام این وظیفه مبذول دارد.
کنگره انتشار یک روزنامه ویژه و مورد فهم برای عامه مردم و یا برای اقشار وسیع طبقه کارگر را بدون اینکه اساساً نفی نماید، در این لحظه بی موقع محسوب می دارد.
 از روی دستنویس
جلد 6 مجموعه آثار لنین متن آلمانی
نوشته شده در ژوئن ژوئیه 1903
برای اولین بار در سال 1927 منتشر شد
 توضیحات
 1- طرح قطعنامه مربوط به کنگره دوم حزب سوسیال دمکرات کارگر روسیه است که از 17 جولای تا 10 اوت 1903 برگزار شد. 13 جلسه اول در بروکسل برگزار شد ولی به علت تعقیب پلیس به لندن منتقل شد.

 نامه از کمیته مرکزی حزب سوسیال دمکرات کارگر روسیه
به رهبری اتحادیه خارج، گروههای کمکی حزب
و به همه اعضاء حزب در خارجه
 رفقا!
وحدت قطعی حزب اکنون گسترش وسیع فعالیت سوسیال دمکراتها را در خارجه و متحد کردن قطعی تلاشهای تمام آنهایی را که در این زمینه فعالیت می کنند، به صورت مسئله ای ضروری و مبرم درآورده است.
بر اساس اساسنامه حزب (ماده 13) مجموع فعالیت حزب در خارجه بنابر نوع تشکیلات آن به دو زمینه مختلف بزرگ تقسیم می گردد که در دو خط متفاوت سازماندهی می گردند. از طرفی اتحادیه خارجه ترویج و تبلیغ را مستقیماً در خارجه هدایت کرده و آنرا در دست خود متمرکز می نماید. کمیته مرکزی تمام اقدامات لازم به منظور سهولت تمرکز کامل این جریان در دست اتحادیه و تأمین استقلال آن در این زمینه را انجام می دهد. از طرف دیگر اتحادیه جنبش داخل روسیه را تنها از طریق مرتبط ساختن افراد و گروههایی که کمیته مرکزی آنها را مخصوص این کار تعیین می نماید یاری می کند.
کمیته مرکزی در ضمن فراخواندن همه اعضای اتحادیه خارج، گروههای کمکی حزب و کلیه اعضای حزب که در خارج می باشند به حمایت همه جانبه از اتحادیه در کار تبلیغ و ترویج، اکنون در نظر دارد تمام قوا را متوجه سازماندهی گروههای واسطه ای نماید که یاری به جنبش داخل روسیه از طریق آنها انجام می گیرد.
کمیته مرکزی وظایف خود را مطابق ذیل تعیین می نماید:
یاری به جنبش داخل روسیه از خارجه اساساً اشکال زیر را به خود می گیرد: 1- فرستادن کارگران انقلابی به روسیه 2- ارسال پول جمع آوری شده در خارجه به روسیه 3- جمع آوری ارتباطات، اخبار و اطلاعات مربوط به روسیه در خارجه و گزارش فوری آن به روسیه به منظور کمک به رفقای فعال در آنجا، پیشگیری از دستگیریها و غیره 4- فرستادن نشریات به روسیه و غیره.
ما ادعا نمی کنیم که این لیست شامل تمام اشکال یاری به جنبش داخل روسیه از خارجه باشد اما تصور می کنیم که این رئوس اشکال فعالیت برای زمان حال کافی باشند و تشکیلاتی که ایجاد می کنیم باید با این اشکال سازگار باشد. تجربه نشان خواهد داد که تا چه اندازه تغییر این تشکیلات در آینده لازم است.
از فرستادن اشخاص برای فعالیت انقلابی در روسیه شروع می کنیم. مسلماً مطلوب خواهد بود که حتی الامکان بیشتر رفقایی که عازم روسیه می باشند، با نمایندگی اصلی کمیته مرکزی در خارجه یعنی در ژنو به منظور دریافت آدرس ما، نشانی ها، پول و راهنمایی لازم مستقیماً ارتباط برقرار نمایند. اما طبیعتاً برای تمام کسانی که به منظور فعالیت انقلابی عازم روسیه می باشند میسر نمی باشد که به ژنو بروند و به همین دلیل کمیته مرکزی در نظر دارد عاملین خود را در تمام مراکز کم و بیش مهم مانند لندن، پاریس، بروکسل، برلین، وین و غیره تعیین نماید. از هر کسی که برای فعالیت قصد سفر به روسیه را دارد، خواسته می شود که به عاملین محلی کمیته مرکزی مراجعه نماید و این عامل تمام اقدامات لازم را به عمل می آورد تا کسانی که عازم روسیه می باشند حتی الامکان سریع و بی خطر به محل مورد نظر خود رسیده و اقدامات اولیه افرادی که عازم روسیه می باشند با طرح کلی کمیته مرکزی نسبت به تقسیم نیرو و وجوه مطابقت داشته باشد و غیره. کمیته مرکزی امیدوار است که اتحادیه خارج هر نوع مساعدت به عاملین کمیته مرکزی بنماید. به عنوان مثال به این وسیله که حتی الامکان رفقای بسیاری را که در خارج می باشند با عملکرد این عاملین و با شرایط ارتباط با آنها آشنا سازد و کمک نماید که ارتباط تا بیشترین حد ممکن بطور مخفی انجام گیرد و غیره.
از آنجائی که فرستادن اشخاص به روسیه از مراکز بزرگ خارجه کار عظیمی می باشد و از آنجائیکه یک رفیق به تنهائی قادر نخواهد بود با افرادی که عازم روسیه هستند بطور کامل آشنائی حاصل نماید، کمیته مرکزی طبق ماده 13 آئین نامه حزب بر حسب ضرورت نه یک عامل بلکه گروهی از عاملین را تعیین خواهد کرد.
و اما بعد. در مورد ارسال پول مطلوب ترین شکل تمرکز کامل جمع آوری پول در تمام نقاط خارجه در دست اتحادیه خارج و واگذاری پولهای جمع آوری شده به وسیله رهبری اتحادیه به کمیته مرکزی می باشد. فقط در موارد اضطراری که تجربه به ما می آموزد ممکن است مجبور شویم منابع معین پول را مستقیماً توسط گروههای محلی اتحادیه به عاملین محلی کمیته مرکزی انتقال دهیم، چنانچه به عنوان مثال فشار شرایط ، کمک فوری برای یک فرار، برای فرستادن یک رفیق، برای ارسال نشریه و غیره آنرا ایجاب نماید. کمیته مرکزی امیدوار است که رهبری اتحادیه به بخشها سفارشات لازم را داده و بهترین اشکال حسابرسی را در مورد پولهای جمع آوری شده و خرج شده تنظیم نماید.
در ادامه، همه می دانند اغلب رفقائی که از روسیه به خارجه می آیند، گزارشاتی می دهند که برای رفقائی که در روسیه فعالیت می کنند دارای اهمیت فراوانی می باشند به عنوان مثال گزارشاتی در مورد دستگیریها، در مورد ضرورت اعلام خطر به رفقایی که در شهری دور از نقطه دستگیری می باشند، در مورد ضرورت استفاده از ارتباطات معینی در روسیه که امکان استفاده از آنرا رفیقی که از روسیه گریخته و یا خارج شده به علت کمبود وقت و یا دلایل دیگر نداشته است و غیره و غیره. طبعاً به نسبتی که مجموع فعالیت حزب تحت رهبری کمیته مرکزی قرار گیرد، دائماً در جمع آوری تمام این ارتباطات و اطلاعات در خود روسیه امکان بیشتری وجود خواهد داشت که تنها راه معمولی و مطلوب می باشد. اما بدون شک مواردی پیش خواهند آمد که برای مدت مدیدی رفقائی که از روسیه گریخته و یا بطور علنی خارج شده اند به علل گوناگون فرصت آنرا نداشته اند که ارتباطات را در روسیه انتقال دهند، به این ترتیب ضروری خواهد بود که پس از رسیدن به خارجه این کار را انجام دهند.
بالاخره کمیته مرکزی سعی خواهد نمود که ارسال نشریات به روسیه حتی الامکان به صورت کامل در دست گروه ویژه حمل و نقل که قسمتی از اعضاء آن دائماً در خارج خواهند بود متمرکز گردد. به این سبب کمیته مرکزی عاملین ویژه ای را که وظیفه آنها اداره انبار نشریات حزب در مراکز مختلف خارجه، حفظ ارتباط با مناطق مرزی و غیره است، تأمین می نماید. اما یک گروه حمل هر چند هم که به خوبی سازمان داده شده باشد در آن طبیعتاً همواره نواقصی بروز خواهد کرد و باید با استفاده از فرصتهای ویژه که پیش می آید (شاید) به وسیله ارسال چمدان، به وسیله استفاده از فرصتهای مناسب در قرارهای تجاری و کشتیرانی و غیره خلاء را پر نمود. تمام گزارشات، اخبار و اطلاعات را در مورد چنین موضوعاتی را باید به عاملین کمیته مرکزی که تمام چنین مواردی نزد آنها متمرکز خواهد شد و بر طبق طرح و دستورات کلی کمیته مرکزی عمل می نمایند، انتقال داد.
کمیته مرکزی با اطلاع دادن نقشه کار خود به رهبری اتحادیه اطمینان خود را ابراز می دارد که اتحادیه به سهم خود هر نوع مساعدت ممکن را به عوامل کمیته مرکزی در خارج به عمل خواهد آورد، به خصوص اینکه برای قادر ساختن عوامل به آشنا نمودن وسیع خویش با گروههای کمکی، محافل جوانان و غیره قدم بردارد.
 جلد 7 مجموعه آثار لنین متن آلمانی
طبق دستنویس؛ نوشته شده در 16 (29) نوامبر 1903.
برای اولین بار در سال 1928 منتشر شد در آثار متفرقه.
ه آ.آ باگدانف (1)
 10 ژانویه 1905
 دوست عزیزم!
بالاخره انتشار وپریود را شروع کردیم و من مایل هستم با شما در مورد آن مفصل تر صحبت کنم. پس فردا شماره 2 آن منتشر می شود. ما می خواهیم آنرا بطور هفتگی انتشار دهیم. نیروی مطبوعاتی کافی برای این وظیفه داریم. روحیه ما بسیار عالیست و همه در بهترین فرم آن هستیم (بجز شاید واسیلی واسیلویچ (2) که کمی بی حال و حوصله می باشد). ما مطمئنیم که این کار در صورتی که ورشکسته نشویم خوب پیش خواهد رفت. ما برای هر شماره 400 فرانک (150 روبل) احتیاج داریم، اما ما روی هم رفته 1200 فرانک داریم. در ماههای اول کمک بسیار مورد نیاز می باشد، زیرا اگر انتشار مرتب نباشد، ضربه سخت و غیرقابل جبرانی به کل موقعیت اکثریت وارد خواهد آمد. اینرا فراموش نکنید و هر چه می توانید (مخصوصاً از گورکی) تهیه نمائید.
و اما بعد. به ویژه اکنون اهمیت دارد که به راخمتف بنویسید که او با تمام نیرو باید شروع به برنامه ریزی همکاریهای مربوط به کارهای مطبوعاتی از روسیه بنماید. موفقیت روزنامه هفتگی وسیعاً وابسته به همکاری مؤثر نویسندگان و سوسیال دمکراتهای روسیه می باشد. به راخمتف بنویسید که او، هم فین و هم کولونتای (مقالاتی در مورد فنلاند به شدت مورد نیاز می باشد) و هم رومیانستف و آندری سوکولوف، و بخصوص این آخری را به این منظور بسیج نماید. از روی تجربه طولانی می دانم که روسها در این موارد بطور بسیار بد، غیرقابل بخشایش و عجیبی بسیار کند می باشند. از اینرو باید در ابتدا با سرمشق های مشخصی عمل کرد، ثانیاً به وعده ها متکی نبود بلکه باید پیگیری کرد که چیزها نوشته شوند. بگذار راخمتف مطمئن شود که باید مقالات و گزارشات را سفارش داده، پذیرفته و ارسال دارد و همینطور ادامه دهد تا اینکه آنها را دریافت دارد (من سووروف و لونتز را هم نام می برم، راخمتف هم مسلماً بسیاری اشخاص دیگر را می شناسد). ما نیاز فوری به 1- مقالاتی در مورد مسائل زندگی در روسیه 6000 تا 18000 حرف چاپی 2- یادداشتهایی در مورد موضوعات مشابه 2000 تا 6000 حرف چاپی 3- گزارشاتی در مورد همه چیز و با حجم های مختلف 4- بخشها و نقل قولهایی جالب از نشریات محلی روسیه و نشریات ویژه روسی 5- یادداشتهایی در مورد مقالات روزنامه ها و مجلات روسی، داریم. سه نکته آخری کاملا در حد توانائی طبقه کارگر، به ویژه جوانان دانشجو است، از اینرو باید این مسئله را مورد توجه قرار داد، آنرا توده ای کرد، مردم را به حرکت درآورد و با شور و شوق آنها را پر کرد، به آنها به وسیله نمونه های مشخص نشان داد که چه چیز مورد نیاز است و چگونه باید از هر چیز جزئی بهره برداری نمود، باید به آنها توضیح داد که خارجه احتیاج فراوانی به ماده اولیه از روسیه دارد (ما از زاویه مطبوعاتی می توانیم آنرا بپرورانیم و مورد استفاده قرار دهیم)، حماقت بزرگی است هر آینه انسان بابت نقصان ادبی تشویش به خود راه دهد، آنها باید بفهمند که اگر می خواهند هفته نامه خارج از کشور را از خود بدانند باید بی هیچ وحشتی با آن به گفتگو نشسته و آزادانه مکاتبه نمایند. از این حیث من آنرا ضروری و عمل مثبتی می دانم که به هر محفل دانشجوئی، هر گروه کارگری آدرس وپریود را بدهیم (آدرسی در خارج از کشور، در حال حاضر آدرسهای بسیاری داریم و بیشتر از آن نیز خواهیم داشت). باور کنید که نزد افراد کمیته ما پیشداوری ابلهانه ای در مورد دادن آدرس به مقیاس وسیع به جوانان پیرامون وجود دارد. با تمام نیرو برعلیه چنین پیشداوری مبارزه کنید، آدرسها را بدهید و ارتباط مستقیمی را با هیئت تحریریه وپریود خواستار شوید. تا این امر انجام نگیرد روزنامه ای نخواهیم داشت. مکاتبات کارگری سخت مورد نیاز می باشند، اما ما فقط تعداد کمی دریافت می داریم. آنچه ما احتیاج داریم تعداد زیاد و صدها کارگر است که مستقیماً با وپریود مکاتبه کنند.
به علاوه باید کاری کنیم که کارگران آدرس مستقیم خود را بفرستند، تا بدین وسیله بتوان وپریود را در درون پاکتی بسته برای آنها فرستاد. کارگران نباید هیچ ترسی به خود راه دهند. پلیس نمی تواند مانع از رسیدن حتی یک دهم از نامه ها شود. حجم کوچک (4 صفحه) و انتشار مداوم وپریود مسئله تحویل پاکت را برای روزنامه ما به صورت مسئله کاملا حیاتی درآورده است. باید هدف مستقیم ما گسترش آبونه شدن وپریود از سوی کارگران، گسترش عادت فرستادن پول (خدا می داند یک روبل که چیزی نیست!) و فرستادن آدرس به خارجه باشد. چنانچه این کار به درستی انجام شود، به نظر من می توان در پخش نشریات غیرعلنی در روسیه واقعاً انقلابی برپا نمود. فراموش نکنید که حمل نشریات در بهترین حالت حداقل چهار ماه طول می کشد. این در مورد یک هفته نامه است! اما 50 تا 75 درصد از نامه ها مطمئناً به سرعت پست معمولی خواهند رسید.
و اما نویسندگان. آنها باید موظف شوند که منظماً هر هفته و یا هر دو هفته یکبار بنویسند، در غیر این صورت به آنها بگوئید ما آنها را افراد شریفی به حساب نخواهیم آورد و کاری با آنها نخواهیم داشت. بهانه های معمول چیزهایی هستند از قبیل: نمی دانیم راجع به چه چیز بنویسیم، می ترسیم تلاشهایمان هدر رود، فکر می کنیم «این را قبلا نوشته باشند». راخمتف باید برعلیه این بهانه های ابلهانه و پیش پا افتاده مبارزه ای شخصی و قطعاً شخصی برپا کند. مهم ترین موضوعات مسائل داخلی روسیه می باشند (چیزی از نوع بررسی مطبوعات از عرصه سیاست داخلی و گوشه هایی از زندگی اجتماعی) همچنین مقالات و یادداشتهای کوچکی در مورد انتشار نشریات مخصوص روسی (آمار علوم نظامی پزشکی زندانها روحانیون و قس علیهذا). این دو مورد را همواره احتیاج داریم. این دو مورد را تنها افرادی که در روسیه زندگی می کنند و فقط و فقط آنها می توانند خوب تهیه نمایند. راهنمای اصلی عبارت است از: واقعیات تازه، تأثیرات تازه، مطالب مخصوصی که در دسترس افراد خارج قرار ندارند و نه فقط مباحثات و ارزیابی از نقطه نظر سوسیال دمکراتیک. از اینرو چنین مقالات و اظهار نظرهایی به هیچ وجه به هدر نخواهند رفت، ما آنها را همواره مورد استفاده قرار خواهیم داد. اکنون راخمتف مستقیماً وظیفه دارد که سازماندهی این امر را شروع کرده و برای ما حداقل نیم دوجین همکار خوب و با ارزش نه تنبل و از زیر کار در رو بیابد که هر یک از آنها مستقیماً با هیئت تحریریه در ارتباط قرار گیرند. تنها در صورت ارتباط مستقیم با همکاران می توان تمام جزئیات کار را ترتیب داد. مردم باید با تشخیص اینکه در هیچ جا نمی توانند به سرعت این هفته نامه مطالب را به چاپ برسانند به کمک گرفته شوند.
در پایان چند کلمه ای هم در مورد شعار تشکیلاتی کنونی. بعد از مقاله «زمان اعلام توقف!» (وپریود شماره 1) باید این شعار روشن شده باشد، اما مردم آنقدر بی حال هستند که راخمتف باید در این مورد هم توضیح دهد، مفصلا تشریح کند و آنها را کاملا شیرفهم گرداند. اکنون انشعاب کامل شده است، چون هر کاری که می توانستیم انجام داده ایم. کنگره سوم برخلاف اراده کمیته مرکزی و شورا و بدون آنها است. جدائی کامل از کمیته مرکزی. آشکار بیان می داریم که ما هیئت خود را داریم. از کار برکنار کردن کامل منشویکها و ایسکرایی های نو در همه جا. ما تمام سعی خود را بکار بردیم تا با یکدیگر کنار آئیم، و می بایستی اکنون واضح و آشکار توضیح دهیم که ما مجبور به فعالیت جداگانه می باشیم. هر نوع اعتماد بی مورد و ناشی گری فقط می تواند موجب بزرگترین ضررها گردد.
به خاطر خدا عجله کن و بیانیه آشکار و مؤکدی در مورد این هیئت(3) منتشر کن. ضروری است که 1- همسوئی کامل با مقاله «زمان اعلام توقف!» داشت و درخواست آنرا دوباره منتشر کرد. 2- باید توضیح داده شود که وپریود ارگان اکثریت کمیته بوده و هیئت با آن همکاری و توافق کامل دارد. 3- اینکه کمیته مرکزی و شورا حزب را به شرم آورترین نحو فریب داده و در امر برگزاری کنگره خرابکاری کرده اند. 4- اینکه اکنون هیچ راهی به جز تشکیل کنگره کمیته ها بدون کمیته مرکزی و شورا وجود ندارد. 5- اینکه هیئت متعهد می شود به فعالیت سازنده کمیته ها یاری کند. 6- اینکه ارگان مرکزی به علت تزلزلات و دروغهای خود هر اعتمادی را از دست داده است.
باور کنید که ما به سملیاچکا ارج می نهیم، اما او در مورد مخالفت با پاپاشا(4) اشتباه می کند و تصحیح اشتباه او به عهده شماست. فقط حتی الامکان سریع در همه جا با کمیته مرکزی قطع رابطه نموده، بیانیه را در مورد هیئت منتشر کرده و اطلاع دهید که کمیته سازماندهی است که کنگره سوم را فرا می خواند.
 مجموعه آثار لنین جلد 8 به زبان آلمانی
طبق دستنویس منتشر شد
اولین بار در سال 1925 در هفته نامه پرولتارسکایا رولوسیا (انقلاب پرولتاریائی) شماره 3 (38) منتشر شد.

توضیحات
 1- راخمتف آ. آمالینفسکی که بیشتر به اسم بوگدانف شناخته می شود، در سال 1902 به بلشویکها پیوست اما بعدها بعد از کنگره پنجم در لندن آنها را ترک کرد.
2- واسیلی واسیلویچ م.س. المینسکی بلشویک (آلکساندرف)
3- مقصود هیئت کمیته های اکثریت است.
4- پاپاشا م. م. لیتونیف بلشویک
  از هیئت تحریریه ارگان مرکزی حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه
 رفقا!
مایلیم که توجه تان را به یکی از روشهای همکاری بین ارگان مرکزی و انتشارات محلی در زمینه تبلیغات جلب کنیم. ارگان مرکزی اغلب به تماس نداشتن با جنبش و پنهان شدن در زبان غیرقابل فهم برای عامه و غیره و غیره متهم می شود. مسلماً حقیقتی در این ملامتها وجود دارد، و ما کاملا می دانیم که کار ما که از فاصله دور هدایت می شود در چنین دوران پر حادثه ای تا چه اندازه ناکافی می باشد. اما انزوای ما بخشاً ناشی از ارتباط بسیار کم و نامنظم مابین ارگان مرکزی و توده سوسیال دمکراتهای محلی و همچنین همکاری ناکافی بین آنها می باشد. بی شک ما به شما بسیار کم کمک می کنیم، اما شما هم به ما کمک کافی نمی نمائید. اکنون می خواهیم رفیقانه توجه شما را به رفع یکی از این کوتاهی ها جلب نمائیم.
اعضای محلی حزب بطور شایسته از ارگان مرکزی برای تبلیغ استفاده نمی کنند. ارگان مرکزی دیر و به تعداد کم می رسد. از اینرو ضروری است که بیشتر: 1- مقالات و مطالب در بولتن های محلی تجدید چاپ شود 2- بیشتر شعارها (و مقالات) ارگان مرکزی را به زبان قابل فهم برای عامه در بولتن های محلی تغییر داد، تفسیر کرد و مختصر نمود، چونکه شما در محل هستید می توانید ببینید چه چیز بهتر است، و تمام انتشارات حزبی به حزب به عنوان یک کل تعلق دارد 3- در بولتن های محلی به منظور آشنا کردن توده ها با عنوان ارگان مرکزی، با ایده داشتن یک روزنامه دائم مخصوص به خود، با ایده داشتن مرکز ایدئولوژیک خود، که همیشه بتوان به آن رجوع کرد و قس علیهذا، از ارگان مرکزی به دفعات بیشتری نقل قول کرد. در هر فرصتی باید سعی نمود در بولتن به این نکته اشاره شود که اندیشه مشابهی در فلان مقاله «پرولتاری» و یا اخبار مشابهی در فلان نامه ای که منتشر کرده و غیره و غیره مطرح شده است. این اهمیت فوق العاده ای برای آشنا کردن توده ها با ارگان مرکزی ما و برای گسترش تمام دامنه نفوذ ما دارد.
کمیته های محلی مکرراً مقالاتی را که بیشتر دلخواه آنها بوده باز تکثیر کرده اند. اما آنچه اکنون به ویژه برای ما مهم است داشتن شعارهای یکسان (در مورد موضع نسبت به لیبرالها، اتحادیه آسواباژدنیه، در مورد «تئوری موافقت» آنها، در مورد طرح قانون اساسی آنها و غیره؛ در مورد ارتش انقلابی، در مورد برنامه حکومت انقلابی، در مورد تحریم دومای سلطنتی و غیره و غیره) می باشد. باید سعی کنید به هر نوع ممکن از ارگان مرکزی در تبلیغات محلی نه فقط با بازتکثیر بلکه همچنین با تشریح افکار و شعارهای آن در بولتن هایتان، بسط و تصحیح آنها برای تطبیق با شرایط محلی و غیره استفاده کنید. برای برقراری همکاری واقعی بین ما، برای تبادل نظر، تصحیح شعارهایمان و آشنا کردن توده کارگران با این امر که ما دارای یک ارگان مرکزی دائمی حزب می باشیم، این مسئله فوق العاده مهم می باشد.
ما جدا تقاضا داریم که این نامه بدون استثناء در تمام تشکیلاتها و محافل مطالعاتی تا پائین ترین مرتبه خوانده و مفصلا درباره آن بحث شود.
 هیئت تحریریه «پرولتاری»
 طبق دستنویس
جلد 9 مجموعه آثار لنین به زبان آلمانی
رابوچی* شماره 2
سپتامبر 1905
 * رابوچی (کارگر) روزنامه غیرعلنی، عامه فهم و سوسیال دمکراتیک که طبق تصمیم کنگره سوم ح.س.د.ک.ر در سال 1905 در مسکو از طرف کمیته مرکزی انتشار یافت. از اوت تا اکتبر چهار شماره از آن منتشر گردید.
 نتایج کار شش ماهه (1)
 کارگران سن پترزبورگ با ایجاد یک نشریه روزانه کارگران، کار عظیمی انجام داده اند، کاری که بدون اغراق می توان آنرا تاریخی خواند. جنبش دمکراتیک کارگران دوباره در شرایطی به طرز باور نکردنی دشوار مجتمع شده و خود را استحکام بخشیده است. البته ممکن نیست که از ثبات مطبوعات دمکراتیک کارگری در کشور خود صحبت کنیم. هر کس به خوبی از تعقیبی که این نشریات طبقه کارگر در معرض آنند آگاه می باشد.
بخاطر همه اینها، تأسیس پراودا (2) دلیل قابل توجه آگاهی سیاسی، انرژی و وحدت کارگران روسیه است.
نگاه کردن به گذشته و توجه به نتایج کار شش ماهه کارگران روسیه برای ایجاد نشریه خودشان سودمند است. از ژانویه امسال تمایلی که محافل طبقه کارگر سن پترزبورگ به نشریات خود نشان داده اند کاملا آشکار شده است و مقالاتی درباره روزنامه کارگری در روزنامه های مختلفی که با جهان کار ارتباط پیدا می کنند پدیدار شده اند.
 1
 خوشبختانه درباره اینکه چه کسانی یک نشریه روزانه طبقه کارگر در روسیه را به وجود آوردند و چگونگی ایجاد آن اطلاعات به شکل نسبتاً کاملی در دسترس است. که عبارت است از اطلاعاتی درباره جمع آوری کمک مالی برای یک نشریه روزانه کارگران.
اجازه بدهید با کمک های مالی شروع کنیم که پراودا حیاتش را با آنها آغاز کرد. ما حساب های زوزدا، نوسکایا زوزدا (3) و پراودا را از 1 ژانویه تا 30 ژوئن یا دقیقاً برای دوره 6 ماه در اختیار داریم. افکار عمومی دقت مطلق این حساب ها را تضمین می کند، اشتباهات تصادفی با تذکر به طرف مربوط ، به سرعت اصلاح می شوند.
آنچه که برای ما بزرگترین اهمیت را دارد، جمع کل کمک های مالی نیست بلکه ترکیب کمک دهندگان است. برای مثال هنگامی که نوسکایا زوزدا شماره 3 جمع کل اعانات داده شده به نشریه روزانه کارگران را 4388 روبل و 84 کوپک ارائه داد (که از ژانویه تا 5 مه به استثناء هدایای روز 22 آوریل یعنی روزی که پراودا بار اول به وجود آمد، مستقیماً به روزنامه رسید)، ما در ابتدا می خواستیم بپرسیم: نقشی که کارگران و گروههای کارگران خود در گردآوری این مبلغ داشتند چه بود؟ آیا این از هدایای عظیم هواداران تشکیل می شود؟ یا اینکه خود کارگران در این مورد شخصاً و فعالانه به نشریه طبقه کارگر علاقه نشان دادند و مبلغ قابل توجهی را از کمک های تعداد زیادی از گروههای کارگران به وجود آورده اند؟
از نقطه نظر ابتکار و انرژی خود کارگران بسیار مهم تر است که 100 روبل از 30 گروه کارگران جمع شود تا 1000 روبل از چند دوجین از «هواداران». نشریاتی که بر پایه سکه های پنج کوپکی که از محافل کارگری کوچک کارخانه ها جمع شده اند ایجاد شده باشد چیز بسیار قابل اعتمادتر و محکم تر و جدی تری است (هم از نظر مالی و مهم تر از همه از نقطه نظر پیشرفت جنبش دمکراتیک کارگران) تا نشریه ای که با دهها و صدها روبل اهدائی روشنفکران هوادار ایجاد شده باشد.
برای به دست آوردن اطلاعات دقیقی درباره این موضوع بسیار مهم و اساسی، ما اعمال زیر را در رابطه با اعداد جمع آوری کمک هایی که در این سه نشریه مذکور چاپ شده اند، انجام داده ایم، ما تنها کمک هایی را که اظهار می شود توسط گروههای کارگران کارخانه ای یا اداری داده شده اند انتخاب کرده ایم.
چیزی که ما در حال حاضر به آن علاقمندیم عبارتست از اعاناتی که توسط خود کارگران داده شده اند و نه توسط افراد مجزا که ممکن است بطور تصادفی به یک جمع آوری کننده پول برخورد کنند، بدون اینکه از نظر ایدئولوژیک یعنی از نظر دیدگاهها و اعتقادات به او پیوسته باشند؛ منظور ما گروههای کارگران است که بدون شک قبل از اهدای پول درباره اینکه آنرا به چه کسی و برای چه مقصودی می دهند بحث کرده اند.
هر گزارش زوزدا نوسکایا، زوزدا یا پراودا که حاکی از آن موضوع بود که پولهای اعانه شده به روزنامه کارگران از یک گروه از کارگران کارخانه و یا اداری می آید، ما فرض کردیم که یک اعانه گروهی از خود کارگران است.
چه تعداد از این اعانات گروهی کارگران در نیمه اول 1912 وجود داشت؟
پانصد و چهار اعانه گروهی!
بیش از پانصد بار گروههای کارگران برای ایجاد و نگهداری روزنامه خودشان اعانه دادند، یا هر چه که در یک روز به دست آورده بودند هدیه کردند یا تنها یک کمک دادند و یا به دفعات اعانه دادند. گذشته از کارگران و هواداران منفرد 504 گروه کارگران فعال ترین نقش را در ایجاد روزنامه شان بازی کردند. این رقم نشانه تردید ناپذیری است از اینکه یک تمایل عمیق و آگاهانه به یک روزنامه کارگران در بین توده کارگران به وجود آمده است و نه به هر روزنامه کارگران بلکه یک روزنامه دمکراتیک کارگران. از آنجا که توده ها از نظر سیاسی بسیار فعال و آگاه هستند هیچ مشکل یا مانعی نمی تواند ما را بترساند. مشکلات یا موانعی وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد که آگاهی سیاسی، فعالیت و علاقه توده کارگران به این یا آن طریق در غلبه بر آنها ناتوان باشد.
این 504 اعانه گروهی بر حسب ماه به طریق زیر توزیع می شود:
 ژانویه 1912      14
فوریه 1912       18
مارس 1912      76
آوریل 1912       227
مه    1912       135
ژوئن 1912         34
----------------
جمع شش ماه       504
 این جدول کوچک در ضمن اهمیت عظیم آوریل و مه را به عنوان یک دوره تغییر رادیکال، روشن می کند. از تاریکی به روشنائی، از انفعال به فعال بودن، از حرکت افراد تا حرکت توده‌ها.
در ژانویه و فوریه اعانات گروهی کارگران هنوز بسیار بی اهمیت بودند. به وضوح فعالیت آنها تنها در حال آغاز شدن بود. مارس شاهد یک خیزش قابل توجه و اساسی بود. هفتاد و شش اعانه گروهی توسط کارگران در عرض یک ماه جملگی اینها حاکی از یک جنبش جدی در بین کارگران است، یک کوشش سخت توسط توده ها که راه خودشان را به هر قیمت به پیش ببرند و از کمک کردن نهراسند. این از اعتقاد عمیق کارگران به نیروی خودشان و به این اقدام بطور کل، به مشی روزنامه مورد نظر و غیره حکایت می کند. در مارس هنوز روزنامه کارگرانی وجود نداشت یعنی اینکه گروههای کارگران پول جمع می کردند و آنرا به عنوان اعتبار به زوزدا می دادند.
آوریل جهش عظیمی به وجود آورد که موضوع را قطعی کرد. دویست و بیست و هفت اعانه گروهی کارگران در یک ماه با حد متوسط بیش از هفت اعانه در روز! سد شکسته شد و در ایجاد یک نشریه روزانه کارگران اطمینان حاصل گردید. هر اعانه گروهی نه تنها به معنی مجموعی از سکه های پنج کوپکی و ده کوپکی، بلکه چیزی بسیار مهم تر می باشد و مجموعه‌ای از انرژی مرکب و مجتمع، اراده گروهها برای پشتیبانی از یک روزنامه کارگری، برای انتشار و هدایت آن و برای اینکه با شرکت خود به آن حیات بخشند می باشد.
سؤالی که ممکن است پیش آید: که آیا اعانات آوریل بعد از بیست و دوم یعنی بعد از درآمدن پراودا بیشترین مقدار نبودند؟ نه نبودند. قبل از 22 آوریل زوزدا 188 اعانه گروهی را گزارش داد. بین 22 و آخر آوریل پراودا 39 اعانه گروهی را گزارش کرد. یعنی اینکه در فاصله 21 آوریل قبل از ظهور پراودا حد متوسطی در حدود نه اعانه در روز وجود داشت. در حالیکه نه روز آخر آوریل تنها 4 اعانه در روز توسط گروهها به خود دیدند.
دو نتیجه مهم از اینجا به دست می آید:
اولا کارگران قبل از ظهور پراودا به ویژه فعال بودند. با دادن پول «به عنوان اعتبار» کارگران اعتماد خود را به زوزدا نشان داده و تصمیم خود را در پیش بردن راه خود بیان نمودند.
ثانیاً دیده می شود که این کوشش آوریل کارگران بود که روزنامه کارگران، پراودا را به وجود آورد. در اینجا هیچ شکی در مورد نزدیک ترین رابطه بین اعتلای عمومی جنبش طبقه کارگر (نه به مفهوم محدود صنفی اتحادیه ای، بلکه در مقیاسی مؤثر بر تمام مردم) و ایجاد نشریه روزانه دمکراتهای کارگری سن پترزبورگ نمی تواند وجود داشته باشد. ما به چیزی بیش از نشریات اتحادیه‌ای احتیاج داریم، ما به یک روزنامه سیاسی از خودمان احتیاج داریم این چیزی است که توده ها هر چه بیشتر و بیشتر در آوریل درک کردند. چیزی که ما احتیاج داریم تنها هر نوع نشریه سیاسی کارگری نیست، بلکه نشریه پیشروترین دمکراتهای کارگری است، ما به یک نشریه نه تنها برای پیشبرد مبارزه طبقه کارگرمان بلکه همچنین برای ایجاد یک نمونه و یک چراغ راهنما برای تمام مردم نیازمندیم.
در مه اعتلاء هنوز بسیار مشخص بود. اعانات گروهی در حد متوسطی بیش از چهار اعانه در روز بودند. از یکسو این نشانه اعتلاء عمومی در آوریل مه بود و از سوی دیگر توده کارگران دریافت که اگر چه انتشار نشریه روزانه شروع شده است، موفقیت آن بخصوص در ابتدا دشوار خواهد بود و بخصوص حمایت گروهی ضروری است.
در ژوئن تعداد اعانات گروهی از تعداد مارس پائین تر آمد. البته این حقیقت باید در نظر گرفته شود که بعد از اینکه نشریه روزانه کارگری شروع به درآمدن کرد، شکل دیگری از کمک به نشریه به وجود آمد و اهمیت تعیین کننده ای یافت، یعنی اشتراک آن و توزیع آن بین کارگران همکار، آشنایان، همشهریان و غیره. دوستان از نظر سیاسی آگاه پراودا خود را به اشتراک نشریه محدود نمی کنند بلکه آنرا پخش می کنند و آنرا به عنوان یک نمونه برای دیگران می فرستند یا آنرا در دیگر کارخانه ها، آپارتمانها و یا خانه های مجاور و یا در محله و غیره می شناسانند. متأسفانه ما هیچ راهی برای به دست آوردن آمار صحیح این نوع کمک گروهی نداریم.
 2
 بسیار آموزنده خواهد بود اگر ببینیم این 504 اعانه گروههای کارگران چگونه بین شهرها و مناطق کارخانه ای توزیع می شوند. در کدام قسمتهای روسیه و با چه حد آمادگی کارگران به درخواست کمک برای ایجاد یک نشریه روزانه کارگری پاسخ می دهند؟
خوشبختانه اطلاعات درباره این موضوع در دسترس است چرا که تمام اعانات گروهی کارگران توسط زوزدا، نوسکی زوزدا و پراودا گزارش شده اند.
در جمع بندی این اطلاعات، ماقبل از هر چیز باید به سن پترزبورگ اشاره کنیم که طبیعتاً در قضیه ایجاد یک نشریه کارگران نقش رهبری را بازی کرده است، سپس چهارده شهر و منطقه کارخانه ای که بیش از یک گروه اعانه فرستادند و در آخر تمام شهرهای دیگر، در کل سی و پنج شهر که تنها یک اعانه گروهی در شش ماه فرستادند. این جدولی است که ما به دست آوردیم:
                                                                 جمع اعانات گروهی
سن پترزبورگ                                                       412
14 شهر هر کدام با 2 تا 12 اعانه گروهی                       57
35 شهر هر کدام با 1 اعانه گروهی                               35
-------------------------------------------------
جمع 50 شهر                                                          504

این نشان می دهد که تقریباً تمام روسیه، به این یا آن اندازه، نقش فعالی در ایجاد یک روزنامه کارگری بازی کرده است. با ملاحظه مشکلاتی که گردش نشریه دمکراتیک کارگری در استانها با آنها روبرو است، این حیرت انگیز است که تعداد عظیمی از شهرها در طی شش ماه به درخواست کارگران سن پترزبورگ پاسخ دادند.
92 اعانه گروهی کارگران در 49 شهر روسیه (4) علاوه بر پایتخت، حداقل برای ابتدا رقم بسیار قابل توجهی است. در اینجا هیچ مسئله ای در مورد ارائه دهندگان تصادفی، لاقید و منفعل، نمی تواند در میان باشد، اینها بدون شک نمایندگان توده های پرولتری هستند، مردمی که با پشتیبانی آگاهانه از جنبش دمکراتیک، هر چند متفرق، کارگران در سراسر روسیه متحد شده‌اند.
مشاهده می کنیم که کیف با 12 اعانه گروهی در رأس شهرهای ایالتی است سپس یکاترینوسلاو با 8 اعانه قرار دارد، در حالیکه مسکو با 6 اعانه فقط در مرتبه چهارم است. این عقب ماندگی مسکو و تمام ناحیه آن، در اطلاعات خلاصه زیر درباره تمام سرزمینهای روسیه، با وضوح بیشتری به چشم می خورد:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر